قلب داریوش

قلب داریوش

وبلاگی در مورد دل نوشته ها ، پیامک های عاشقانه و دست نوشته های داریوش (نویسنده سایت)
قلب داریوش

قلب داریوش

وبلاگی در مورد دل نوشته ها ، پیامک های عاشقانه و دست نوشته های داریوش (نویسنده سایت)

چشمان شما

«من در چشمان شما همان ترسی را می‌بینم که گاهی به قلب من چنگ می‌زند. شاید روزی بیاید که دیگر شجاعتی در دل انسان‌ها باقی نمانده باشد؛ شاید روزی ما دوستان خود را رها کنیم و تعهدهایمان را زیر پا بگذاریم، ولی آن روز امروز نیست! شاید فرداروزی دوران گرگ‌ها سر برسد و سپرها شکسته شوند و عصر انسان‌ها غروب کند، ولی آن روز امروز نیست! امروز ما می‌جنگیم! مردان باختر، برای حفظ هرچه که روی این خاک پاک برایتان ارزش دارد، ایستادگی کنید!»

آراگورن، اقتباس سینمایی ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه

ما انسان ها




بعضی وقت ها با خودم فکر میکنم...

ما انسان ها بد بخت ترین موجودات خدا هستیم ....

اولش که با گریه پا به این دنیا میزاریم ....
 
ادامه مطلب ...

راز عشق شقایق

شقایق گفت با خنده ؛ نه تب دارم ، نه بیمارم
اگر سرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی


 

 

 

ادامه مطلب ...

دلنوشته‌های کوتاه و دلنشین ( ارسالی دوستان )

بیا با هم حرف بزنیم

مثل خورشید و گل آفتابگردان

تو هی بگویی و...

من دورت بگردم .



 

ادامه مطلب ...

سخنی از عشق


 

 

 

دلتنگــــی پـیــچـیـــــــــده نـیـســتــــــــ . . . !
یــــکـــــــ دل . . . !
یــکـــــــ آســـــمـــــان . . . !
یــکـــ بــــــغـــــض . . . !
و آرزو هـای تـــرکـــــــ خـــــــورده . . . !
بــه هـمــیـــن ســـــــادگـــــــی

 

ادامه مطلب ...

اس ام اس و جملات دلتنگی و تنهایی


 

 

 

می شود تنهایی بچگی کرد
تنهایی بزرگ شد
تنهایی زندگی کرد
تنهایی مُرد
ولی قهوه ی غروب های دلگیر جمعه را نمی شود تنهایی خورد …
.
.
.

وقتی محبت کردم و تنها شدم ، وقتی دوست داشتم و تنها ماندم دانستم باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید !
.
.
.

یادش بخیر اون زمان میگفت نفسمی ، بدون تو نمیتونم …
حالا خودش دستگاه اکسیژن شده واسه بقیه !
.
.
.
 

ادامه مطلب ...

دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی



آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟
سهراب سپهری